هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » اشرف حسینی »قطعه 21
جمعه ۴ آذر ۱۳۹۰ ساعت 16:56 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قطعه 21

کوچه
تمام کوچه
راه بود و تاریک
و مرد قدم می زد
سیگار پشت سیگار
هیبت اش مردانه دود می شد
و هوا نفس تنگ
که چقدر تاخیر کرده بانو
در راهی که همیشه درشکه ها می ایستند
و هیچ کس نمی داند
هر شب مرد که به انتها می رسد
بغض کوچه می ترکد
و چشم های مانده به راه اش
- ناچار-
نسترن را به خورشید می سپرد
تا موهای طلایی اش
روی دست های آفتاب
کمی بیارامد
و نفس های نرم خدا
غربت اش را
نوازش کند
که اینجا
بی خبر از درشکه ای با چرخ های شکسته
صبح از راه رسید
با صدای زنگ
شب از رؤیا برخاست
و زن از پنجره تابید.